علی ناصری،شاعران جوان ایرانی،علی ناصری شاعر،اشعارعاشقانه جدید

ستاره ی آسمون


هميشه چشم به راهت بودم تاکه پيدات بشه

تاکه قلب عاشق من فداي اون چشمات بشه

اومدی باز دوباره چقدر اين لحظه هاقشنگن

پر از عشق ميشه قلبم وقتي لبای توميخندن

قلبم پر ازعشق ميشه غصه های دلم ميميرن

گل های باغچه ی دلم باعشق توجون ميگيرن

تاتو هستي توی قلب من غصه جايي نداره

خوابو ازچشمام ميگيره چشمای تومثل ستاره

تو ستاره ای که آسمون دلم فقط تورو داره

وقتي که با توام شادی روی سرم ميباره

چه احساس قشنگي دارم توی قلبم توهستي

غم رو ازدل من بردی خودت بجاش نشستی

پر ازخونه ی عشقمون گل های عاشقي چيدم

همه دنيامال من شد وقتي تورو دوباره ديدم

جونم فداي توعشقم خوش اومدی توقلبم

اومدی تودنيام من هم دنياموفدای توکردم



بازدید : 46235امتیاز :2

رسم زندگی


چقدرتنهایی کشیدم به پای یه بی لیاقت پست
هرقدمی که برداشتم آخرش رسیدم به بن بست
خدایا خودت بگو مگه من از تو سهمی ندارم
چرا دلم با این همه صداقت به خاک سیاه نشست
خدایاته زندگی من همش کوچه وپس کوچه بوده
منو از این دنیات دور کن نگو که حالا خیلی زوده
آخه هر کسی توی این دنیات یه دلخوشی داره
من دل به هرکی میدم اون حسرت تودلم میذاره
هیچی نمونده توی قلب آدمابجز دروغ و خیانت
فقط حرف از پول وخونست بی ارزش شده صداقت
خندش میگیره هرکسی اشک عشقوتوچشمات ببینه
ای دل سکوت کن چاره ای نیست رسم دنیاهمینه
چه خاطرات تلخی واسه ی این دل من رقم خورد
اون همه عشق و محبت چقدر راحت بهم خورد
کسی نشنید صدای قلبمووقتی شکست زیر دردا
امروزکه امیدی ندارم چطوربخوابم به امیدفردا

بازدید : 45440امتیاز :2

نا اميدم نکنيد


نا اميدم نکنيد توروخدا نذاريدکه قلبم بشکنه

بهم بگيد که اشتباه شده نگيدکه اون عشق منه

بگيدکه تابوت عشق من نيست که روی دست شماست

آرزوی مرگ ميکنم اين تنها آرزوی من از خداست

من که باورم نميشه انگاردارم خواب ميبينم

کسي که همه ی وجودمن بودحالاسرقبرش بشينم

سنگ قبرت خيس شده ازخون و اشک چشام

بی خبر رفتی ازکنارمن چرانگفتی باهات بيام

حالاميشينم کنارقبرت شب و روز حرف ميزنم

همه سؤالم اينکه چرارفتي اماجوابی نميشنوم

توکه ميگفتي تحمل غصه و اشکای منونداری

پس اين همه گريه و سؤال چراحرفي نداری

تورخدا حرفي بزن ديگه تحملش سخته برام

خودمو توديوارميزنم تيغوميکشم روی رگام

ميپيچه صدای خنده و گريه هات توی گوشم

آخه چطوري باورکنم که لباس مشکی بپوشم



بازدید : 47330امتیاز :2

شب عروسی


شب عروسی توئه گلم می بينم که خيلی خوشحالی

منم گريه ميکنم جز گريه ازم بر نمياد کاری

نگاه ميکنم به نقل هايی که ميريزن روی سرت

مبارکت باشه چقدرقشنگه اون لباس توی تنت

تولباس عروس پوشيدی من لباس عزاميپوشم

ميرم بيرون تاکه صدای بله تونرسه به گوشم

يا بزار اصلا از اينجاميرم تامزاحمتون نباشم

اصلاباورم نميشدکه يه روزی ازتو جدا شم

ای خدابغض وجودموگرفته داره ميشکنه قلبم

کاش چشام کوربشن که نبينم ياکه برسه مرگم

ازم خواست که واسه ی هميشه دورباشم ازش

رفت بايکی ديگه انگارمن کم بودم واسش

دل کند ازم بااينکه ميدونست همه ی وجودمنه

ميدونست که هميشه اسم اون روی زبون منه

که حتي اگه يه روز پيشم نباشه ديوونه ميشم

بدون عشقش ديوونه ترين آدم تو اين زمونه ميشم



بازدید : 44392امتیاز :2

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به علی ناصری،شاعران جوان ایرانی،علی ناصری شاعر،اشعارعاشقانه جدید است.